(عبدالله بن عباس در مسئله اى نظر داد كه امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است كه رأى خود را به من بگويى، و من باى پيرامون آن بينديشم ، آنگاه اگر خلاقى نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت كني!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( مصطفی زمانی)  >  امام عليه السلام قطب سياست ( خطبه شماره 119 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

119-  و من كلام له (عليه السلام) و قد جمع الناس و حضهم على الجهاد فسكتوا ملياً :
فَقَالَ (عليه السلام) : مَا بَالُكُمْ أَ مُخْرَسُونَ أَنْتُمْ ، فَقَالَ قَوْمٌ مِنْهُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنْ سِرْتَ سِرْنَا مَعَكَ ، فَقَالَ (عليه السلام) مَا بَالُكُمْ لَا سُدِّدْتُمْ لِرُشْدٍ وَ لَا هُدِيتُمْ لِقَصْدٍ أَ فِي مِثْلِ هَذَا يَنْبَغِي لِي أَنْ أَخْرُجَ وَ إِنَّمَا يَخْرُجُ فِي مِثْلِ هَذَا رَجُلٌ مِمَّنْ أَرْضَاهُ مِنْ شُجْعَانِكُمْ وَ ذَوِي بَأْسِكُمْ وَ لَا يَنْبَغِي لِي أَنْ أَدَعَ الْجُنْدَ وَ الْمِصْرَ وَ بَيْتَ الْمَالِ وَ جِبَايَةَ الْأَرْضِ وَ الْقَضَاءَ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ وَ النَّظَرَ فِي حُقُوقِ الْمُطَالِبِينَ ثُمَّ أَخْرُجَ فِي كَتِيبَةٍ أَتْبَعُ أُخْرَى أَتَقَلْقَلُ تَقَلْقُلَ الْقِدْحِ فِي الْجَفِيرِ الْفَارِغِ وَ إِنَّمَا أَنَا قُطْبُ الرَّحَى تَدُورُ عَلَيَّ وَ أَنَا بِمَكَانِي فَإِذَا فَارَقْتُهُ اسْتَحَارَ مَدَارُهَا وَ اضْطَرَبَ ثِفَالُهَا هَذَا لَعَمْرُ اللَّهِ الرَّأْيُ السُّوءُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا رَجَائِي الشَّهَادَةَ عِنْدَ لِقَائِي الْعَدُوَّ وَ لَوْ قَدْ حُمَّ لِي لِقَاؤُهُ لَقَرَّبْتُ رِكَابِي ثُمَّ شَخَصْتُ عَنْكُمْ فَلَا أَطْلُبُكُمْ مَا اخْتَلَفَ جَنُوبٌ وَ شَمَالٌ طَعَّانِينَ عَيَّابِينَ حَيَّادِينَ رَوَّاغِينَ إِنَّهُ لَا غَنَاءَ فِي كَثْرَةِ عَدَدِكُمْ مَعَ قِلَّةِ اجْتِمَاعِ قُلُوبِكُمْ لَقَدْ حَمَلْتُكُمْ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ الَّتِي لَا يَهْلِكُ عَلَيْهَا إِلَّا هَالِكٌ مَنِ اسْتَقَامَ فَإِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ زَلَّ فَإِلَى النَّارِ .


متن فارسی

ص   277
در حالى كه امام عليه السلام مردم را جمع كرده و براى آنان سخنرانى كرده و براى جهاد آنانرا تحريك كرده بود مدتى بى اعتنا و ساكت ماندند و بحضرت پاسخ ندادند . حضرت بآنان فرمود: چه مرضى داريد آيا لال هستيد؟ دسته اى از آنان عرض كردند: اگر حركت كردى ما هم حركت مى كنيم؟ حضرت فرمود: ناراحتى شما چيست نه در طريق حق راهنمائى شده ايد و نه به راه راست آيا در چنين شرائطى سزاوار است كه من هم شهر را رها كنم و حركت نمايم؟ در چنين موقعى يكى از دلاوران شما كه من او را بپسندم و نيرومند باشد بايد براى سردارى جنگ حركت كند . سزاوار نيست كه من سرباز، شهر، بيت المال، جمع آورى ماليات، قضاوت مسلمانان و كارهاى ارباب رجوع را رها كنم و دنبال لشكر تحت فرماندهى ديگرى حركت نمايم و مانند تير در تيردانى كه خالى است اين طرف و آن طرف بيفتم . من قطب آسياى سياست هستم . سنگ آن بدور من مى چرخد و من جاى خود قرار گرفته ام و هرگاه مركز را رها كنم، گردش سنگ سياست متزلزل گردد و سنگ زيرين هم باضطراب مى افتد . بخدا سوگند پيشنهاد شما در باره حركت من نظر صحيحى نيست . خداى را شاهد مى گيرم كه اگر انتظار شهادت بدست دشمن را نداشتم و براى من مقدر شده بود، بر وسيله نقليه خود سوار مى شدم و از شما كناره گيرى مى كردم و هيچگاه از شما تا زمانى كه باد جنوب و شمال مى وزد، طعنه مى زنيد، عيب جوئى مى كنيد، از حق روى گردان و حيله گر هستيد كمك نمى خواستم . بدون ترديد در صورتى كه قلبهاى شما با هم نزديك نيست، جمعيت و زيادى شما
ص   278
فائده و نتيجه ندارد . شما را در راه راست قرار دادم راه روشنى كه فقط ناشايستگان در آن به هلاكت مى رسند . هر كس در اين راه دوام آورد به بهشت منتهى مى گردد و كسى كه بلغزد به جهنم ختم مى شود .

قبلی بعدی