مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  اقسام حديث و شناخت راوي ( خطبه شماره 208 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

208- و من کلام له (علیه السلام) و قد سأله سائل عن أحادیث البدع و عما فی أیدی الناس من اختلاف الخبر فقال (علیه السلام):
إِنَّ فِی أَیدِی النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ کذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْکماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهْماً وَ لَقَدْ کذِبَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) عَلَی عَهْدِهِ حَتَّی قَامَ خَطِیباً فَقَالَ مَنْ کذَبَ عَلَی مُتَعَمِّداً فَلْیتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ وَ إِنَّمَا أَتَاک بِالْحَدِیثِ أَرْبَعَةُ رِجَالٍ لَیسَ لَهُمْ خَامِسٌ.
المنافقون
رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِیمَانِ مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلَامِ لَا یتَأَثَّمُ وَ لَا یتَحَرَّجُ یکذِبُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله ) مُتَعَمِّداً فَلَوْ عَلِمَ النَّاسُ أَنَّهُ مُنَافِقٌ کاذِبٌ لَمْ یقْبَلُوا مِنْهُ وَ لَمْ یصَدِّقُوا قَوْلَهُ وَ لَکنَّهُمْ قَالُوا صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) رَآهُ وَ سَمِعَ مِنْهُ وَ لَقِفَ عَنْهُ فَیأْخُذُونَ بِقَوْلِهِ وَ قَدْ أَخْبَرَک اللَّهُ عَنِ الْمُنَافِقِینَ بِمَا أَخْبَرَک وَ وَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ بِهِ لَک ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا إِلَی أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَی النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْبُهْتَانِ فَوَلَّوْهُمُ الْأَعْمَالَ وَ جَعَلُوهُمْ حُکاماً عَلَی رِقَابِ النَّاسِ فَأَکلُوا بِهِمُ الدُّنْیا وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوک وَ الدُّنْیا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ فَهَذَا أَحَدُ الْأَرْبَعَةِ.
الخاطئون
وَ رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ شَیئاً لَمْ یحْفَظْهُ عَلَی وَجْهِهِ فَوَهِمَ فِیهِ وَ لَمْ یتَعَمَّدْ کذِباً فَهُوَ فِی یدَیهِ وَ یرْوِیهِ وَ یعْمَلُ بِهِ وَ یقُولُ أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهِمَ فِیهِ لَمْ یقْبَلُوهُ مِنْهُ وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ کذَلِک لَرَفَضَهُ.
اهل الشبهة
وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) شَیئاً یأْمُرُ بِهِ ثُمَّ إِنَّهُ نَهَی عَنْهُ وَ هُوَ لَا یعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ ینْهَی عَنْ شَی‏ءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا یعْلَمُ فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ یحْفَظِ النَّاسِخَ فَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ.
الصادقون الحافظون
وَ آخَرُ رَابِعٌ لَمْ یکذِبْ عَلَی اللَّهِ وَ لَا عَلَی رَسُولِهِ مُبْغِضٌ لِلْکذِبِ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ وَ تَعْظِیماً لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ لَمْ یهِمْ بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَی وَجْهِهِ فَجَاءَ بِهِ عَلَی مَا سَمِعَهُ لَمْ یزِدْ فِیهِ وَ لَمْ ینْقُصْ مِنْهُ فَهُوَ حَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ وَ حَفِظَ الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْهُ وَ عَرَفَ الْخَاصَّ وَ الْعَامَّ وَ الْمُحْکمَ وَ الْمُتَشَابِهَ فَوَضَعَ کلَّ شَی‏ءٍ مَوْضِعَهُ وَ قَدْ کانَ یکونُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) الْکلَامُ لَهُ وَجْهَانِ فَکلَامٌ خَاصٌّ وَ کلَامٌ عَامٌّ فَیسْمَعُهُ مَنْ لَا یعْرِفُ مَا عَنَی اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِهِ وَ لَا مَا عَنَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) فَیحْمِلُهُ السَّامِعُ وَ یوَجِّهُهُ عَلَی غَیرِ مَعْرِفَةٍ بِمَعْنَاهُ وَ مَا قُصِدَ بِهِ وَ مَا خَرَجَ مِنْ أَجْلِهِ وَ لَیسَ کلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) مَنْ کانَ یسْأَلُهُ وَ یسْتَفْهِمُهُ حَتَّی إِنْ کانُوا لَیحِبُّونَ أَنْ یجِی‏ءَ الْأَعْرَابِی وَ الطَّارِئُ فَیسْأَلَهُ (علیه السلام) حَتَّی یسْمَعُوا وَ کانَ لَا یمُرُّ بِی مِنْ ذَلِک شَی‏ءٌ إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ فَهَذِهِ وُجُوهُ مَا عَلَیهِ النَّاسُ فِی اخْتِلَافِهِمْ وَ عِلَلِهِمْ فِی رِوَایاتِهِمْ.


متن فارسی

در باب حدیثهای مجعول

کلامی است از امیرالمومنین علیه السلام که آن را در هنگامی که همانا پرسنده ای درباره احادیث ساختگی و بدعت آور و از احادیثی که معارض یکدیگر می باشند و در دست مردم است، سئوال کرد، در پاسخ او ایراد فرمود: همانا آنچه از اخبار و احادیث در دست مردم است، حق و باطل، راست و دروغ، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه و محفوظ و موهوم است، هر آینه و به تحقیق در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر آن حضرت دروغ بسته شد تا جایی که به ایراد خطبه پرداخت و فرمود: هر کس از روی عمد و قصد، بر من دروغ ببندد، پس باید جای نشستن خود را در آتش قرار دهد، همانا، چهار نوع از مردان، برای تو حدیث آورده و آن را روایت کرده اند، که نوع پنجمی برای ایشان یافته نمی شود: (اول) مردی منافق و دورو که تظاهر به ایمان می کند و خود را به طور ساختگی معتقد به اسلام، نشان می دهد، از ارتکاب گناه هراسی و از واقع شدن در جرم باکی ندارد، بر رسول خدا صلی الله علیه و آله از روی عمد و قصد، دروغ می بندد، پس اگر مردم می دانستند که او دورو و دروغگو است، سخن او را نمی پذیرفتند و گفته اش را، راست نمی پنداشتند، لیکن مردم می گفتند که او از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله است که پیامبر را دیده و سخن او را شنیده و حدیث از وی فرا گرفته است، و بنابراین، سخن او را می گرفتند و می پذیرفتند، به تحقیق خداوند درباره منافقان آنچه را (در قرآن آمده) به تو خبر داده ، و آنها را با آنچه (در قرآن) در وصف ایشان گفته برای تو وصف کرده است، این منافقان، بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) که بر او و آلش سلام و درود باد، باقی ماندند و به پیشوایان ضلالت و گمراهی و به کسانی که مردم را به آتش دوزخ دعوت می کردند (یعنی حکام جور) به وسیله دروغ و بهتان، نزدیک شدند و تقرب جستند، پس، آن پیشوایان ضلالت، این منافقان را متصدی امور مردم کردند و آنها را حاکم بر گردنهای مردم قرار دادند و دنیا را به وسیله ایشان خوردند.
 جز این نیست که مردم، همراه پادشاهان و طالب امور دنیاوی هستند، مگر کسی که خدا او را نگاه دارد و حفظ کند، که چنین کسی، یکی از چهار نوع است (و همان نوع چهارم است که وصف آن خواهد آمد.نوع دوم از چهار نوع راویان حدیث) مردی است که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخنی شنیده اما آن را بدانگونه که باید باشد به خاطر نسپرده و در آن دچار توهم و اشتباه گردیده است و از روی عمد و قصد بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) دروغ نبسته، پس آن سخن در دست اوست و آن را برای دیگران روایت می کند، خود او نیز بدان عمل می نماید و می گوید که من، آن را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده ام، پس اگر مسلمانان می دانستند که او در آن سخن دچار وهم و اشتباه گردیده، آن را از وی نمی پذیرفتند، و اگر خود او می دانست که دچار اشتباه گردیده، خود، عمل به آن حدیث را ترک می کرد، سوم از آن چهار نوع مردی است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله ، چیزی را شنیده که آن حضرت به آن امر کرده سپس از آن نهی فرموده است اما او از آن نهی، آگاهی نیافته یا (بر عکس) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیده که آن حضرت چیزی را نهی کرده سپس به آن امر نموده است و او از آن امر آگاهی پیدا نکرده و از این جهت آنچه را نسخ شده و از میان رفته به خاطر سپرده لیکن از چیزی که به جای این امر نسخ شده قرار گرفته، آگاه نشده و در نتیجه، به خاطر نسپرده است که اگر می دانست آن چیز نسخ گردیده هر آینه آن را ترک می کرد و فرو می گذاشت، و نیز اگر مسلمانان در آن وقت که آن سخن را از او می شنیدند، می دانستند که نسخ گردیده و از میان رفته، هر آینه عمل به آن را ترک می کردند.
 چهارم از چهار نوع راویان، مردی است که نه بر خدا دروغ بسته نه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و به علت ترس از خدا و برای بزرگداشت رسول خدا صلی الله علیه و آله، دشمن دروغگویی است، وی دچار لغرش و خطا هم نشده بلکه آنچه را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیده به همان صورت و به وجهی صحیح به خاطر سپرده و به همانگونه که شنیده، به مردم رسانده و نقل کرده است، نه چیزی بر آن افزوده و نه چیزی از آن کم کرده، آنچه را که حکم آن ثابت و پابرجاست، نگاه داشته و به آن عمل نموده، آنچه را هم که حکم آن نسخ شده و از میان رفته به خاطر سپرده و از عمل به آن دوری گزیده است، خاص و عام احکام را نیز شناخته و هر یک را به جای خود نهاده، متشابه و محکم را هم، تشخیص داده است.
 همانا کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله، گاهی چنین می بود که دو صورت داشت : کلامی خاص و کلامی عام، پس آن کلام را کسی می شنید که نمی دانست خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، چه چیزی را از آن ارائه کرده اند، پس آن شنونده ، کلام مزبور را به خاطر می سپرد، و بدون شناختن معنی آن و اینکه مقصود از آن چه بوده و برای چه صادر شده به بیان و توجیه آن می پرداخت.
 چنین نبود که همه اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، از کسانی بوده باشند که از آن حضرت سئوال کنند و بخواهند که وی سخن را به ایشان بفهماند، حتی آنان دوست داشتند که عربی چادرنشین بیاید یا مردی غریب ناگهان از راه برسد و از رسول خدا علیه السلام چیزی بپرسد تا آنها بدان گوش دهند، اما از این بابت چیزی از ذهن من نمی گذشت جز اینکه از آن حضرت سئوال می کردم و آن را به خاطر می سپردم.
 پس این امور، راهها و جهات اختلافهای مردم، و موجبات اضطرابات و پریشانیهای ایشان در روایتهایشان است.

قبلی بعدی