معرفى اجمالى
كتاب ترجمه «اعلام نهج البلاغه»، تاليف محمد هادى امينى به زبان فارسى با ترجمه ابوالقاسم امامى درباره اشخاصى كه نام آن ها در نهج البلاغه آمده است، مى باشد.
اين اثر اولين كتابى است كه در اين مورد نوشته شده است كه ترجمه مختصرى از اعلامى كه در ميان مطالب نهج البلاغه از آن ها ياد شده است، در آن آمده است.
ساختار كتاب
كتاب داراى مقدمه و اسامى ۶٢ نفر از اعلام نهج البلاغه به ترتيب حروف الفبا آمده است.
شيوه بيان مطالب كتاب، به ترتيب حروف الفبا آمده است كه تحت عنوان هر شخص توضيح مختصرى از زندگى نامه آن ها بيان شده است.
گزارش محتوا
مقدمه كتاب، درباره كتاب نهج البلاغه و اين كه نهج البلاغه استوارترين پايگاه علمى و نيرومندترين پشتوانه فكرى است كه ميراث فرهنگى عربى و اسلامى را در طول قرن ها محفوظ نگاه داشته و تا آن زمان كه زندگى و انسان در طبيعت رو به تكامل است، اين ميراث را همچنان حفظ خواهد كرد.
كتابى كه باطل را از هيچ سويى بدو راه نيست...
كلامى كه از انديشه فصيح ترين عرب و داناترينشان نسبت به زيورهاى سخن تازى، پس از همتايش پيامبر اعظم تر اويده است.
حقيقت اين است كه نهج البلاغه از آغاز تأليف يا از هنگامى كه از انديشه تابناك امام تراويد، مطلوب مردمان و گمشده استاد و دانشجو و سخنور و زاهد و سياستمدار و دانشمند بوده و هيچ كس از آن بى نياز نبوده است.
و در پايان مقدمه به اين اشاره شده است كه كتاب حاضر به چه علت نوشته شده است.
«بنا به دعوت كنگره هزاره نهج البلاغه، نسبت به سهم خود، معرفى كوتاه اعلام دارد در نهج البلاغه را كه ضمن سخنان امام(علیه السلام) از آن ها ياد شده است به عنوان موضوع بحث خود برگزيده ام.
اميدوارم اين بحث به عنوان راهنماى پژوهندگانى گردد كه مايلند درباره رهبران اسلام و پيشروان فكرى كه نامشان در نهج البلاغه آمده است، پژوهش كنند.
اعلام را به ترتيب الفبايى مى آورم و در معرفى ايشان، به منابع مهم تاريخى تكيه مى كنم.
ضمنا نام پيامبرانى را كه در نهج البلاغه از ايشان ياد شده است؛ مانند: آدم، ابراهيم، داود، عيسى، موسى، هارون و محمد عليهم السلام در اين بحث وارد نكرده ام.
توفيق همه كوشندگان راه خدمت به اين امت را كه بهترين امت ها است، از خداوند خواستارم و اميدوارم خداوند گام هاى همه خدمت گزاران را در راه عزت و سر بلندى و استقلال و رستگارى اين امت استوار دارد».متن كتاب با ترجمه ابوذر غفارى صحابه بزرگوار پيامبر (صلی الله علیه و آله) و على(علیه السلام) شروع شده است.
به اين ترتيب كه: «جندب بن جنادة بن سفيان بن عبيد بن حرام بن غفار، كه به سال (٣٢ ٣١ هجرى) در زمان عثمان، در «ربذه» درگذشت و ابن مسعود بر جنازه او نماز گزارد.
ابوذر از صحابه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و يكى از اركان چهارگانه بوده است.
پيامبر (صلی الله علیه و آله) درباره اش فرمود: «هيچ درختى در سايه خود و هيچ زمينى بر روى خويش سخن گويى صادق تر از ابوذر نديده است...»
از آن جايى كه بناى مولف در اين كتاب بر اختصارگويى در مورد اشخاص بوده، مطالب پيرامون هر شخصيت را به صورت كوتاه بيان داشته و مطالب اشخاص معروف از صحابه را در حدود يك تا دو صفحه بيان داشته و اصحاب غير مشهور يا ذكر نشده اند و يا اين كه به چند سطر در مورد آن ها بسنده شده است.همانند اين كه درباره شخصى مثل سعد ابى وقاص دو صفحه تمام مطالب به خواننده ارائه نكرده اند و وقتى به شخصيتى؛ همانند؛ ذعلب يمانى را در چند سطر گزارش كرده اند: «ذعلب يمانى، از اصحاب على(علیه السلام) شيوا و رسا سخن مى گفت.
هم اوست كه به على(علیه السلام) گفت: آيا پروردگارت را ديده اى و على فرمود: «واى بر تو اى ذعلب من آن نيم كه خدايى را كه نديده ام، پرستش كنم» و ذعلب گفت: «چگونه او را ديده اى على(علیه السلام) فرمود: «چشمان به ديدن جسمانى ببيندش ولى دل ها به حقيقت ايمان او را توانند ديد».
وضعيت كتاب
كتاب بدون پاورقى و توضيحات مى باشد و در اين چاپ هيچ فهرستى براى كتاب در نظر گرفته نشده است.