علم دو گونه است: علم فطرى و علم اكتسابي؛ اگر هماهنگ با علم فطري نباشد سودمند نخواهد بود.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

نشانه‌های نفاق و راه‌های مقابله با آن از منظر نهج البلاغه

1401/02/05
حجت الاسلام نظافت مطرح کرد؛نشانه‌های نفاق و راه‌های مقابله با آن از منظر نهج البلاغه
یک‌نهج البلاغه پژوه با اشاره به آموزه‌های نهج‌البلاغه درباره پدیده نفاق، گفت: نفاق یعنی دورویی و منافق همان کافر است، منتها کافری که ظاهر مسلمان به خودش می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، در شبهای بیست و دوم و بیست و سوم ماه رمضان برنامه «سوره؛ فصل نهج البلاغه» میزبان حجت الاسلام محمد جواد نظافت، نهج البلاغه پژوه و مدیر مدارس علمیه حضرت مهدی (عج) بود و با او در این دوشب درباره موضوع «مسئله نفاق در نهج البلاغه» گفتگو کرد.

دیانی در ابتدای گفتگو از نظافت خواست تا نفاق را تعریف کند و بگوید که نفاق چیست که اینهمه حساسیت نسبت به آن در قرآن و نهج البلاغه وجود دارد؟

نظافت پاسخ داد: ضرورت پرداختن به این بحث این است که همانطور که متقین را باید شناخت، منافقین را هم باید شناخت. چنانچه باید تقوا را شناخت، نفاق را هم باید شناخت و این شناختها مکمل یکدیگرند وگرنه شناخت ناقص می‌شود. نفاق یعنی دورویی و منافق همان کافر است، منتها کافری که ظاهر مسلمان به خودش می‌گیرد. پرداختن به این بحث مهم است چون ما بیشترین ضربه را از این ناحیه خوردیم. در نامه ۲۷ نهج البلاغه امام می‌فرمایند که ما دو تیپ رهبر داریم؛ امام هدایت و امام سقوط. پیامبر اکرم (ص) فرمود به من فرمود که من نه از مشرک می‌ترسم نه از مؤمن. یعنی طبق فرمایش پیامبر ما نه از مؤمن داخلی می‌ترسیم نه از آمریکا و اسرائیل. از کسانی باید ترسید که مثل مؤمنان حرف می‌زنند ولی کاری می‌کنند که پسندیده نیست. در سوره بقره هم خدای متعال سه گروه را معرفی می‌کند؛ متقین، کفار و منافقین. ماهیت نفاق همان کفر است منتها کفری که خودش را در لفافه ایمان پوشانده است.

وی افزود: ما دو نوع نفاق داریم؛ یکی منافق تمام عیار که عامدانه دنبال خیانت و ضربه زدن است یکی هم نفاقی که در وجود برخی ازمومنین است ولی درلایه های پایین‌تر. سیستم تربیتی اسلام دشوار و پیچیده است. پیامبر اکرم خیلی از منافقین را می‌شناسد اما به روی آنها نمی‌آورد و حجت را بر آنها تمام می‌کنند تا روز قیامت نگویند که مرا تربیت نکردند و همین سیستم تربیتی کار را سخت می‌کند.

دیانی گفت با این اوصاف که منافق هم زیبا حرف می‌زند و هم از خوبی‌ها حرف می‌زند چگونه می‌توان او را شناخت؟

نظافت بیان کرد: در قرآن داریم که برخی از گمان‌ها گناه است و در نهج الیلاغه هم امیرالمومنین می‌گوید که اگر در یک جامعه‌ای فساد چیره شده باشد اگر حسن ظن داشته باشید سرتان کلاه می‌رود، پس در جامعه‌ای که دشمن و منافق دارد حتماً نفوذی هم دارد و اتفاقاً ما ضربه را از این ناحیه می‌خوریم. بنابراین نمی‌خواهم بگویم که صد در صد بدگمان باشیم اما باید حواسمان جمع باشد. کمترین کار منافقین این است که تصمیم گیری ها را کند و فرصت سوزی می‌کنند. نظر مسئولین را عوض و دلهره و ترس ایجاد می‌کنند. سیدرضی هم در نهج البلاغه بعد از خطبه متقین، بلافاصله خطبه منافقین را آورده است. امیرالمومنین در نهج البلاغه، نفاق را بدترین درد می‌دانند و می‌گویند بزرگترین درد روحی بشر نفاق است. در جایی هم می‌گویند که نفاق از کفر بدتر است. در یک خطبه‌ای هم می‌فرمایند که شما را از اهل نفاق برحذر می‌دارم و سپس صفاتی را برای منافقین بیان می‌کنند؛ گمشده و گمراه، گمراهی که دیگران را هم می‌خواهد با خودش همراه کند، لغزیده و کسی که می‌خواهد دیگران را بلغزاند. هرروز به یک رنگ درمی‌آید و به بیان دیگر حزب باد است.

دیانی گفت البته گاهی این ویژگی یک خصیصه مثبت تلقی می‌شود و نامش را انعطاف وسازگاری می‌گذاریم؛ آیا نفاق در یک جامعه می‌تواند تبدیل به یک ارزش شود؟

این نهج البلاغه پژوه گفت: منافق می‌خواهد نفوذ کند و منفعت خودش را به دست بیاورد و ضربه بزند. مبنای کار منافق ضربه زدن و راهش هم این است که هرروز به یک رنگ دربیاید. اما کسانی که صداقت دارند وقتی بدانند جوی که ایجاد شده به نفع مردم نیست، همراه نمی‌شوند حتی اگر منافع خودشان را از دست بدهند و از سیستم حذف شوند.

مجری برنامه در ادامه بیان کرد که معیار تشخیص تغییر منافقانه از تغییر صادقانه چیست؟

نظافت بیان کرد: مبنا خیلی مهم است. توبه یعنی تغییر. پیامبر فرمود که هرکسی توبه کند اما تغییر نکند انگار توبه نکرده بلکه بازی زبانی کرده است. اما تغییر مهم است که به کدام طرف و براساس چه مبنایی باشد. ما باید یک مبنایی داشته باشیم تا اگر مسیر را کج رفتیم به جاده اصلی برگردیم. قطعاً ما در همه عرصه‌ها منافق داریم از اقتصاد گرفته تا خانواده و محیط زیست. بنابراین فقط نباید در مسائل امنیتی دنبال کشف منافق باشیم، منافقین کمینگاه‌های مختلفی دارند که می‌خواهند ضربه بزنند «کل مرصاد» یعنی همه عرصه‌ها محل نفاق است. امیرالمومنین در نهج البلاغه فرمودند که دل‌های منافقین بیماراست، چهره‌هایشان پاک است – به همین دلیل برای کسانی که به ظاهر توجه می‌کنند خطرناک است چون گول می‌خورند.- نسخه‌های خوب و راهکارهای خوبی هم برای مشکلات دارند اما رفتارشان درد بی درمان است. علت اینکه راهکار می‌دهند هم این است که نفوذ کند و در مرکز تصمیم‌گیری قرار بگیرد. خلاصه به نظر من نباید نگران ضد انقلاب‌ها باشیم، باید نگران کسی باشیم که با ادبایت انقلاب و منافع ایرانیها حرف می‌زند و بخش‌های اطلاعاتی و نظارتی باید در میان انقلابی‌ها فعال شود. علاوه براین منافقین حسود هستند و نعمات وارده بر مردم را تباه می‌کنند.

دیانی گفت: پس به عنوان نمونه من اگر در یک جناح باشم ودوست داشته باشم که مردم در جناح مقابل و رقیبم ایام خوبی را تجربه نکنند نشانه نفاق است؟

نظافت پاسخ داد: بله نشانه نفاق و عدم اخلاص است. در قرآن هم آمده که منافقین اگر به مردم نیکی برسد ناراحت می‌شوند و اگر بلایی برسد خوشحال می‌شوند. یکی دیگر از ویژگی‌های منافق به گفته امیرالمومنین این است که امید مردم را تبدیل به ناامیدی می‌کند چون وقتی ناامیدی باشد روحیه مردم تضعیف می‌شود و کاری نمی‌کنند وخاکریز می‌ریزد و منافق به هدفش می‌رسد. مثل الان که پدیده مهاجرت پدید آمده و مردم می‌گذارند و می‌روند. توجه داشته باشید که ما دو نوع ناامیدی داریم؛ ناامیدی از خدا و ناامیدی از خلق خدا. اولیای خدا ما را از خدا ناامید نمی‌کنند اما می‌گویند از خلق خدا ناامید باش. برای داشتن شب قدر خوب باید امیدمان به خدا بیشتر و از خلق خدا کمتر شود. منافق مردم را ناامید می‌کند تا به هدفش برسد ولی دوست مردم را امیدوارمی‌کند. بعضی‌ها از این امید دادن‌ها به جای اینکه به فکر تغییر بیفتند به خواب می‌روند یعنی به جای حرکت، منفعل می‌مانند و از وضع موجود دفاع می‌کنند. علت اینکه رهبر معظم انقلاب هم در شرایط فعلی امیدواری می‌دهد همین است.

وی تصریح کرد: توازن خوف و رجا این است که قانع نشویم. امید اگر زیاد شود، تبدیل به خوش خیالی و رکود می‌شود ترس هم اگر زیاد شود، رکود می‌آورد پس توازن میان خوف و رجا خیلی مهم است.

دیانی گفت: پس نشانه منافق این است که یا بیش از حد فرد را امیدوار می‌کند طوری که فرد دیگر از شدت خوش خیالی کاری نمی‌کند یا اینکه جامعه را انقدر می‌ترساند که جامعه قفل می‌کند و احساس امیدی برای تحرک ندارد.

نظافت در ادامه به راه‌های ایجاد امید اشاره کرد و توضیح داد: ممکن هم است که یک حزب اللهی افراطی اینگونه باشد که مردم را زیادی بترساند که این هم غلط است. یکی از راه‌های ایجاد امید، پرهیز از شتابزدگی است چون رسیدن به موفقیت یک امر تدریجی است و فکر نکنیم که به یکباره قرار است همه مشکلات حل شود.عدم مقایسه بیجا از دیگر راهکارهای ایجاد امید است. ملت‌ها نباید خود را با دیگر ملت‌ها مقایسه کنند. هرملتی فرهنگ و روحیات خاص و متفاوت خودش را دارد. برجسته نکردن عیب‌ها هم تواند ما را به امید برساند. امیرالمومنین در نامه‌ای به مالک اشتر می‌گویند که پیوسته مردم را ستایش کن و خوبیهای آنها را بگو. این همان کاری است که الان رهبر انقلاب هم می‌کنند. گفتن خوبیهای مردم آدم‌های شجاع را تحریک می‌کند و آدم‌های تنبل را راه می‌اندازد. منافقان در هرراهی یک عده‌ای را به خاک و خون می مالند و می کشند. مقصود از هرراهی دراینجا یعنی اینکه از راه‌های مختلف ورود می‌کنند وخودشان را محدود نمی‌کنند. پس نفاق در هرعرصه ای می‌تواند وارد شود.

دیانی در ادامه گفت که با فهرستی که از خطبه منافقین ارائه دادید به نظر می‌رسد که نفاق خیلی ملموس است و براساس معیارهایی که گفتید رفتارهای نفاق آلود در کشور بسیار فراگیر است وانگار ما خیلی با نفاق روبرو هستیم.

این نهج البلاغه پژوه بیان کرد: یکی از ویژگی‌های منافقان این است که برای هر قلبی یک شفیعی دارند. شفیع از شفاعت و وساطت می‌آید. به بیان دیگر، منافقان رگ خواب هرکسی را بلدند و می‌دانند روحانیون را چگونه گول بزنند، بانوان را چگونه گول بزنند و… درواقع آنها می‌خواهند در دل‌ها نفوذ کنند و محبوب شوند و برای هر قلبی یک شفیع جداگانه دارند تا از آن طریق نفوذ کنند. در حالیکه دوست و آدم خوب کسی است که گاهی هم باب میل ما حرف نمی‌زند چون خیر ما را می‌خواهد ولی منافق به هردلی نفوذ می‌کند از راه میل او. به این معنا منافق محبوب همگان هم است چون باب دل همه حرف می‌زند. در مقابل کیاست منافقانه ما به یک کیاست مومنانه نیاز داریم که ترکیبی از تقوا و مراقبت است. منافقانه به دروغ اظهار همدردی می‌کنند و برای مشکلات به صورت ظاهری اشک می‌ریزند. پس منافق برای فریب اشک هم دارد به همین خاطر نباید اشک را معیار آدم‌ها قرار دهیم و گریه به تنهایی ملاک نیست چون منافق اشک خالصانه ندارد.

نظافت اضافه کرد: حضرت در ادامه این خطبه می‌فرمایند که به نماز، کثرت الحج، زمزمه‌های شبانه نگاه نکنید و گول نماز خواندن و روزه گرفتن را نخورید. برخی معتاد به نماز وروزه هستند ولی این را انجام می‌دهند چون به آن عادت کردند. به این ترتیب همه ما در هم در معرض فریب خوردنیم و هم در معرض منافق شدن. در نهج البلاغه آمده است که اگر به کسی زود اعتماد می‌کنی باید آنها را بیازمایی چون آدم‌ها پیچیده اند. پس یکی از راه‌هایی که می‌توان در دام منافق نیفتاد آزمودن است. صفت دیگری که برای منافقین ذکر شده اینکه منافقین در جلسات یکدیگر را ستایش می‌کنند ولی خالصانه نیست درواقع همدیگر را ستایش می‌کنند تا ستایش شوند. در خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه حضرت گفتند که شما عیب‌های همدیگر را نمی‌گویید که عیب‌هایتان را هم نشنوید.

دیانی گفت به بیان دیگر همدیگر را نقد نمی‌کنند که نقد نشنوند بنابراین تملق و چاپلوسی شکل می‌گیرد. خوبی مسئول را می‌گوئیم تا مسئول هم به ما عنایتی داشته باشد و این نفاق است.

این نهج البلاغه پژوه ادامه داد: بله. در قرآن هم آمده که منافقین دوست دارند ستایش شوند.

مجری برنامه بیان کرد پس به این ترتیب نفاق خیلی مقوله پیچیده‌ای نیست و با اتفاقاً با ما خیلی قرین است.

نظافت در پایان گفت: بله. برای همین در زیارت امین الله گفته می‌شود که خدایا کمک کن که ما از خلق دشمنانت جدا شویم چون ما صداقت داریم ولی ممکن است برخی از عیب‌های منافقان را داشته باشیم. حضرت می‌فرمایند من دوست ندارم شما گمان کنید که من مدح و ثنا و ستایش کردن را دوست دارم چون من بدهکار خلق خدایم. پس آقایی که وزیر شدی بار سنگینی روی دوشت هست منت سر مردم نگذار و منتظر ستایش نباش. ستایشهای متملقانه از جمله ویژگی‌های نفاق است. هم ستایش بیش از حد و هم ستایش کمتر از حد هردو نفاق است. چون بیش از حد تملق می‌شود و کمتر از حد می‌شود حسادت. علاوه براین، منافق انتظار پاداش و جزا دارد و کار مخلصانه انجام نمی‌دهد. صفت بعدی منافق این است که در گدایی کردن سماجت دارد یعنی رسیدن به خواسته‌های دنیوی برایش اهمیت دارد و برای آن هرکاری می‌کند حتی گدایی. نکته پایانی اینکه در این شبهای قدر خیلی خوش بین به خودمان نباشیم و اگر گریه می‌کنیم بدانیم علی (ع) از کجا ضربه خورده و حواسمان باشد که اشک امام زمان را درنیاوریم و نفاق خودمان را شناسایی و برای آنها هم گریه کنیم.

اما در شب دوم دیانی گفت که شب گذشته با توجه به خطبه منافقین فهرستی از منافقین را بیان کردید ادامه شاخصه‌ها و نشانه‌های نفاق را بفرمائید.

نظافت گفت: این مواردی که من می‌گویم مسائل زندگی ماست که هم کمک می‌کند فریب ندهیم و هم کمک می‌کند فریب نخوریم به بیان دیگر کمک می‌کند که هم منافق نباشیم و هم منافق را بشناسیم. من وقتی شاخصه‌های نفاق را ندانم سرخودم را کلاه می‌گذارم. حضرت در ادامه خطبه منافقین می‌فرمایند وقتی می‌خواهد ملامت کند، پرده گشایی و عقده گشایی می‌کند. منافق برای آبروی مردم ارزشی قائل نیست. افراط در سرزنش خوب نیست چون منجر به لجبازی می‌شود. ویژگی دیگر منافق این است که اگر به قدرت برسد اسراف می‌کند. بنابراین اگر کسی اهل زندگی اشرافی است منافق است چون در زندگی اشرافی نمی‌توان اصلاحات انجام داد؛ چرا؟

چون مردم همه دوست دارند مثل او شوند. اگر کسی در بیت المال دقت نمی‌کند در زندگی شخصی ش حتماً بدتر است.

دیانی سپس پرسید که چرا مسئولین جمهوری اسلامی ایران که آرمانهای امام را دنبال می‌کنند چنین زندگی‌هایی تجملاتی و اشرافی دارند؟

وی افزود: مشکل اینجاست که ما به جای اصلاح خودمان دین را کج می‌کنیم. اینکه ما برای هوس‌های خودمان توجیه دینی بتراشیم درست نیست. کسانی که بی مبالاتند و بنده خدا نیستند اهل اسرافند چه در بیت المال و چه در زندگی شخصی. منافقین برای هر حقی یک باطلی آماده کردند. براساس قرآن، خدا حق و باطل شیطان است. منافقین برای هر ارزشی یک ضد ارزش دارند و حق‌های جامعه را زیرنظر و برایش باطل در نظر گرفتند. در خطبه ۵۰ حضرت می‌فرمایند که منافقین باطل و حق را باهم آمیخته می‌کنند. به همین دلیل تئوری شیعه، تئوری درستی است چون می‌گوید جامعه نیاز به امام دارد، امامی که رهبری کند و جامعه‌ای که امام نداشته باشد مکرر فریب می‌خورد. ایشان در ادامه ویژگی‌های منافقین می‌گویند که آنها نگاه می‌کنند ببینند که چه چیزی در جامعه استوار است برای آن هم یک مایلی پیدا می‌کنند. برای اینها در بسته معنایی ندارد و برای هر در بسته‌ای یک کلید پیدا می‌کند. منظور از درهای بسته در اینجا یعنی ضد ارزشها. ضمناً خود اینها در جامعه ظلمت ایجاد می‌کنند و بعد راه حل برون رفت از ظلمت ارائه می‌دهند، جالب اینکه راه حلشان هم خودش یک ظلمت جدید ایجاد می‌کند.

مجری و سردبیر برنامه سپس بیان کرد که گاهی گناه باعث می‌شود آدم جرأت حرف زدن و حق گفتن پیدا نکند. راه علاج اینکار چیست؟

این نهج البلاغه پژوه پاسخ داد: انسان باید امر به معروف خالصانه کند ولو اگر خودش به آن عمل نکند. چون اگر کسی امربه معروف خالصانه کند ولی خودش عمل نکند بالاخره روی خودش اثر می‌گذارد بنابراین باید به حق اعتراف کنیم حتی اگر به آن عمل نمی‌کنیم. منافق گاهی مناعت طبع نشان می‌دهد و از دنیا می‌گذرد اما به خاطر دنیا به بیان دیگر به مال مردم طمع دارند اما خودشان را مأیوس نشان می‌دهند. آنها هم تحریک شهوت می‌کنند و هم ایجاد شبهه.

دیانی گفت با این نکاتی که بیان می‌کنید به خوبی پیچیدگی تشخیص در دوره‌های مختلف تاریخ اسلام را نشان می‌دهد.

نظافت در پاسخ گفت: بله و دقیقاً به درد الان می‌خورد که به راحتی قضاوت نکنیم. راه برخورد با شبهات تکیه به محکمات است چون با محکمات، متشابهات هم قابل فهم می‌شود. محکمات ما را نجات خواهد داد. منافقین راه ورود خودشان را آسان جلوه می‌دهند تا دیگران را به دام بیندازند اما وقتی یک نفر می‌خواهد توبه کند، راه خروج را تنگ می‌کنند. یعنی راه ورود به عرصه نفاق آسان ولی راه برگشت تنگ وسخت است. آخر خطبه، منافقین حضرت فرمودند که منافقین نیش آتش جهنمند و جامعه را به آتش می‌کشند. در خطبه ۲۱۰ هم امیرالمومنین اشاره‌ای به منافقین دارند و می‌گویند اینان کسانی هستند که روکش اسلام دارند و احساس گناه ندارند ولی به جبهه حق دروغ می‌بندند.

دیانی در ادامه از نظافت خواست تا راه‌های جلوگیری از نفاق را شرح دهد و اینکه چگونه از این نفاق جان سالم به در ببریم؟

این استاد حوزه تصریح کرد: اول از همه بگویم که بیشتر از همه مسئولین جامعه باید مواظب باشند چون منافق می‌خواهد پست‌های کلیدی را بگیرد و نفوذ کند چون هرجا قدرت و ثروت بیشتری باشد بیشتر می‌تواند ضربه بزند. راه پیشگیری از نفاق انتقاد است. باید به منتقد جایزه بدهیم نه اینکه حذفش کنیم. مسئول باید مراقب باشد که متکبر نشود. روایتی داریم مبنی براینکه کثرت الوفاقه، نفاق یعنی اگر کسی با یک نفر زیادی موافقت کرد، منافق است. البته توجه داشته باشید که تقیه با نفاق فرق دارد پس صراحت و انتقاد خوب است ولی با تقیه فرق دارد اگرچه صراحت باید همراه با لطافت باشد. یعنی وقتی طرف آمادگی ندارد صریح نباشیم. در نهج البلاغه جمله‌ای داریم مبنی براینکه اگر کسی می‌خواهد حرف تندی بزند باید طوری حرف بزند که مردم پذیرش آن حرف را پیدا کنند.

وی در ادامه جملاتی از رهبر معظم انقلاب قرائت کرد و گفت: رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند هرکسی هرحرف انتقادی زد فوراً نگوییم او با نظام مخالف است خیلی از نظرات انتقادی گزنده از وری دلسوزی است. انسان باید ببوسد آن دهانی را که از روی دلسوزی انتقاد می‌کند. درواقع ایشان بیانات مکرری دارند مبنی براینکه به هرکسی نگویید ضدولایت فقیه. البته وقتی یک نفر می‌خواهد جمله‌ای از رهبری بگوید باید حواسش را جمع کند تا درست بگوید چون آبروی بزرگان، آبروی نظام و ملت است و در هنگام خطر این آبرو باید خرج این شود که مردم خطر را دفع کنند. مقام معظم رهبری خودشان الگویی هستند برای اینکه با تملق مقابله شود ومسئولان باید مواظب باشند که تملق زمینه‌ای برای نفوذ و عُجب نشود.

نظافت در ادامه بخش‌هایی از سخنان مقام معظم رهبری را در خصوص دوری ایشان از تملق و چاپلوسی قرائت کرد و گفت: ایشان در پاسخ به سخنان تملق آمیز بیان کردند که این سخنان هم به ضرر من است و هم به ضرر شمای گوینده. در خطبه ۲۱۶ امیرالمومنین می‌فرمایند که من نمی‌خواهم شما فکر کنید که من ستایش و فخر را دوست دارم. باید در جامعه فرهنگ سازی شود که ستایشگران مسئولان طرد می‌شوند و در عوض منتقدین به میدان می آیند. همه باید از حرف حق زدن امنیت داشته باشند. امیرالمومنین می‌فرمایند که از سخیف‌ترین حالات والیان این است که گمان شود اینان فخر را دوست دارند. همچنین ایشان می‌گویند که محافظه کار نباشید، در برابر من ظاهرسازی نکنید و رفتار مصنوعی نداشته باشید و خاطرتان جمع باشد که می‌توانید راحت حرف دلتان را بزنید و گمان نکنید اگر انتقاد کنید برای من سنگین می‌شود. منافق یعنی کسی که رفتار و گفتارش متفاوت است.

مجری و سردبیر برنامه گفت: راه خروج از این فضای غبارآلود چیست؟

وی پاسخ داد: یکی از کارهایی که می‌توان انجام داد تفکر است خصوصاً در شبهای قدر. ما نفاق‌هایی در لایه‌های رقیق و ریز داریم ولی ممکن است بعدها سرنوشت ساز شوند. روایتی داریم که اگر هرکس سه چیز را داشته باشد ولو اینکه نماز بخواند و روزه بگیرد منافق است؛ خیانت در امانت، دروغ، خلف وعده. متأسفانه در جامعه ما خلف وعده و دروغ بسیار است که همگی از نشانه‌های منافق است. منافق هرچه به زبانش بیاید می‌گوید و بعدش فکر می‌کند درحالیکه مؤمن اول فکر می‌کند بعد حرف می‌زند. غیبت از دیگر نشانه‌های نفاق است. ما باید عیب‌های یکدیگر را جلوی روی یکدیگر بگوییم و تحمل شنیدن آن را هم داشته باشیم و صداقت را هم ترویج کنیم. قساوت و سنگدلی، اشک به چشم نداشتن (البته منافق جلوی روی مردم اشک می‌ریزد اما در خلوت خودش چشمش اشک ندارد)، اصرار برگناه وحرص بردنیا از نشانه‌های نفاق است.

دیانی گفت برای دوری از نفاق باید چه کنیم؟

نظافت گفت: به خدا پناه ببریم. مثل مریضی که که پیش دکتر می‌رود و علائم بیماری ش را می‌گوید ما هم به خدا پناه ببریم و بگوییم چه ایراداتی داریم. اگر ازخدا بخواهیم، خودش اسبابش را فراهم می‌کند. بنابراین باید لیستی از عیوبمان را داشته باشیم و شب قدر برای هرکدام تصمیمی بگیریم. درروایت داریم که توبه واقعی آن است که تغییر ایجاد کند و توبه بدون تغییر، توبه واقعی نیست. مسئله با یک گریه و قرآن سرگرفتن حل نمی‌شود؛ اسلام کلمه درمانی و د عا درمانی ندارد، شب قدر، شب تصمیم است. باید پشیمان شوی، تصمیم تازی بگیری و ریل گذاری تازه کنی. در نهج البلاغه بیان می‌شود که مؤمن به خودش بدبین است یعنی خطاهای خود را می بیند و پیوسته مچ خود را می‌گیرد و از خودش مطالبه می‌کند که چرا در جا میزنی. اگر کسی می‌گوید که من عیبی ندارم بداند که درجا زده است. فهم عیب خودمان نشانه رشد است. ما درمقام ارزیابی خودمان باید ببینیم که خدا چقدر به ما لطف کرده است چون شب قدر، شب ارزیابی است. توصیه پایانی هم اینکه همدیگر را دعا کنید. درروایت داریم که حضرت زهرا (س) تا صبح همسایه‌ها را با اسم دعا می کرده است.
منبع:خبرگزاری مهر