معرفى اجمالى
«منتخب نهجالبلاغه»، نوشته احمد على بابايى نويسنده و شاعر معاصر است كه در آن برخى از حكمتهاى نهجالبلاغه گزينش و در قالب نثر و نظم ارائه شده است.
ساختار:
كتاب به صورت موضوعى نگارش شده، بدين ترتيب كه در ذيل هر عنوان ابتدا يك دو بيتى سروده شده، سپس بخشى از متن عربى حكمت و در ادامه ترجمه آن آمده است. در انتهاى هر بخش نيز نتيجهگيرى و توصيهاى به خواننده در طى چند سطر ذكر شده است. برخى از عناوينى كه در اين كتاب آمده است، عبارت است از: عفو از خطاى پرهيزگاران، كفر نعمت، دل و زبان، اطاعت از فرمان خدا، رفتار نيك، سخن و زبان، مرگ، قلب پرهيزگار و دوست خوب.
گزارش محتوا:
نويسنده در مقدمه كتاب با اشاره به مقام والاى امام على(علیه السلام) و عظمت سخنان حضرتش در نهجالبلاغه مىنويسد:
«آنچه كه تاكنون در كتابهاى مختلف مذهبى درباره على ابن ابىطالب(علیه السلام) امام اول ما شيعيان خواندهايد، بايد با بيانى استوار اعتراف نمايم كه حتى نيمى از صفات پسنديده و نيك آن حضرت بيان نشده است و هنوز هم كسى پى به مقام والاى آن ابر مرد جاودانى نبرده است.... نهجالبلاغه تنها كتابى است كه راه خداشناسى و انسانيت را به عموم مىآموزد و پندنامهايست، بس شگرف و دينى است، بس استوار در راه اسلامشناسى و كتابى است، هميشگى و جاويدان و ايمانى كه در آن نهفته است فناناپذير، كه مىتوان گفت الحق نويسندهاى نتوانسته هم تراز اين كتاب بزرگ فرمانى چنين پندآميز به جهان بشريت صادر كند كه در تمام مراحل و در همه كلمات پندى آشكارا نهفته و هيچ زيانى به كسى در هر شرايط دينى و اخلاقى و سنى نداشته باشد».
وى در ادامه مشكلات دستيابى به نسخ خطى نهجالبلاغه و سبب برگردان بخشهاى انتخابى به صورت نثر و نظم را تشريح كرده است: «ما كه در اين كتاب مختصرى از نهجالبلاغه و منتخبى از آن جاويد گفتار را جمعآورى كردهايم، به زحمت توانستيم يك نسخه عربى آن را كه بدون داشتن ترجمه و يكى از قديمىترين نسخههاست و نسخهاى ديگر خطى صحيح هم از «ابن ابىالحديد» بدست آورديم، و چون قبلا اين كتاب بزرگ توسط، مرحوم جواد فاضل و فيضالاسلام و چند تن ديگر از مترجمان خوب و با ذوق كشور ترجمه گشته و انتشار يافته است، لذا بر آن شديم كه براى تلخيص و ترجمه نهجالبلاغه به زبانى آشناتر، زبان ادبيات شيرين پارسى؛ يعنى شعر ترجمه نمائيم و در اين ترجمه كه به هر دو صورت (نظم و نثر) به چاپ رسيده است، از روى نسخه عربى آن بدون هيچ تغييرى در گفتار ترجمه نمودهايم».
وى در انتها ابراز اميدوارى كرده است كه: «اين كتاب كه منتخبى از نهجالبلاغه مىباشد، مورد توجه شيعيان گرامى بخصوص جوانان مسلمان واقع گشته و پندى برايشان شود».
درباره اشعار بايد گفت كه اگرچه به نظم درآوردن نهجالبلاغه از دشوارى برخوردار بوده و به همين سبب شعراى اندكى در اين وادى وارد شده و زحمات نويسنده شايان تقدير است، اما اشكالات وزنى و كاربرد برخى كلمات نامأنوس، سلاست و روانى اشعار را دچار مشكل كرده است. به عنوان مثال در صفحه 11 كتاب مىخوانيم:
گر بسته شود روزنههاى اميد | به ز ان كه برى دست تمنا به بذيد |
---|
با جستجو در لغتنامه دهخدا كلمه «بذيد» يافت نشد و تنها كلمه «بذيذ» كه به معناى همانند و مثل است، وجود داشت. ابتدا اين امكان به ذهن رسيد كه اشتباه تايپى بوده است، اما با توجه به قافيه بيت قبل «پديد» اين تصور منتفى گرديد و يقين حاصل شد كه كلمه به اشتباه به كار رفته است.
در بخش نتجهگيرىها نيز اشكالاتى ملاحظه گرديد كه حاكى از عجله و شتابزدگى در نگارش كتاب است. به عنوان نمونه در صفحه 10 در موضوع نيكويى مىخوانيم: «آنان كه صفات نيكو و خوى نيك داشته باشند، همه مردم با او يك رنگ بوده و خداوند بزرگ پاداش نيكويى او را در هر دو جهان خواهد داد». اين نتيجهگيرى از كلام امام(علیه السلام) صحيح نبوده و روشن است كه هر چه قدر انسان نيكوكار و صالح باشد، باز هم تمامى مردم با او يك رنگ نخواهند بود. تاريخ نيز به عكس اين قضيه گواهى مىدهد، چنانكه نيكوكارترين افراد اميرالمؤمنين على(علیه السلام) با مردمى فريب كار و دورو مواجه بود و همه مردم با او يك رنگ نبودند.
در نهايت چنين به نظر مىرسد كه با توجه به عظمت متن نهجالبلاغه كه كلام معصوم بوده و هر گونه تأليفى بايد در خور اين اثر گرانسنگ باشد، چنين اشكالاتى هر چند اندك نيز زيبندهى كلام امير بيان على(علیه السلام) نيست.