ناتوانى ، آفت و شكيبايى ، شجاعت و زُهد ، ثروت و پرهيزكارى ، سپرِ نگه دارنده است : و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى .
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  کتاب شناسی  >  مصادر نهج البلاغة و أسانیده

مولف: 
حسینی، عبد الزهراء
محل نشر: 
بیروت - لبنان
ناشر: 
دار الزهراء
تاریخ نشر: 
1370/01/01
نوع مدرک: 
کتاب
زبان : 
فارسی
موضوع اصلی: 
مصادر اصلی نهج البلاغه
کلید واژگان: 
مصادر اصلی نهج البلاغه-عبد الزهرا حسینی
توضیحات: 

مصادر نهج البلاغه و اسانيده
معرفى اجمالى
"مصادر نهج البلاغه و اسانيده" اثر سيد عبدالزهراء الحسينى الخطيب، كتابى است به زبان عربى در چهار جلد درباره مصادر و اسناد كتاب شريف نهج البلاغه.
ساختار كتاب
كتاب، مشتمل بر برخى تقريظها و مقدمه ها و نيز سه باب اصلى است: باب المختار من خطب اميرالمومنين و كلامه الجارى مجرى الخطب، باب المختار من كتب امير المومنين و عهوده و وصاياه، باب المختار من حكم اميرالمومنين و كلماته القصار.
 گزارش محتوا
سيدعبدالزهر، شهرها و كتاب خانه ها را چونان صاحب الغدير براى نگارش كتاب مصادر خود درنورديده است. مصادر نهج البلاغه استمرار راه پژوهش گرانى است كه سخنان مولا را در
منابع و كتب معتبر مورد كاوش قرار داده اند تا به طالبان مأخذ و منبع عرضه كنند و ايشان را به منبع علوم نبوى رهنمون شوند. سيد عبدالزهرا حسينى، در اثر خود پس از آوردن مقدمه مرتضى آل ياسين، دكتر مصطفى جواد و توفيق فكيكى كه همگى از صاحب نظران نهج البلاغه هستند، مقدمه اى ذكر كرده و به معنا، مفهوم مصادر، انواع و اقسام آن، توصيف نهج البلاغه و ويژگى هاى آن پرداخته است. آن گاه به ذكر شبهات ابن خلكان مى پردازد و آن را نقد مى كند و به دنبال آن وارد اصل مطلب كه مأخذشناسى و منبع يابى نهج البلاغه است، شده است. كه در اينجا به خلاصه اى از آنها اكتفا مى كنيم.ويژگى هاى ادبى و معرفتى نهج البلاغه
سيد عبدالزهرا حسينى، پس از نقل سخنانى از ادباى بزرگ درباره سخنان على(علیه السلام) به اسلوب هاى جارى نهج البلاغه پرداخته است كه به اختصار به ذكر آنها مى پردازيم. نهج البلاغه مملو و مشحون است از واژگان مفرد، جمع، مذكر، مؤنث، حقيقت و مجاز استفاده از مجازها و كنايه ها به صورت زيبا و قالبى تازه. نهج البلاغه كتابى است كه در جاى خود از ايجاز و اطناب بهره شايسته برده است. اين امر در پاره هاى نهج البلاغه و مسجعات جداگانه آن آشكار شده است. اين عبارات به گونه اى جذاب است كه هر اديبى مايل است، آنها را حفط نمايد تا بيان عربى اش با سلامتى تكون يا بدو به كمال رسد. زيبايى هاى بديع در قالبى ويژه؛ از جمله جناس، مطابقه، ترصيع، قلب و عكس. با به كار بردن اين صناعات بلاغت به كمال مى رسد. برخوردارى از موسيقى كه اهل فن آن را به نيكويى درمى يابند.
شبهات ابن خلكان درباره نهج البلاغه
ابن خلكان (متولد ۶٠٨ ق. در اربل و متوفى ۶٨١ ق. در دمشق) شبهاتى درباره نهج البلاغه و گردآورنده آن مطرح كرده است كه ذيلاً به فشرده اى از آنها اشاره مى كنيم. جامع نهج البلاغه سيدرضى است يا سيد مرتضى؟ برخى گفته اند كه نهج البلاغه سخنان گردآورنده آن است كه به على(علیه السلام) نسبت داده است. از آنجا كه در اين كتاب (نهج البلاغه) به صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تعرض شده است، لذا آن را نمى توان به على(علیه السلام) نسبت داد. در نهج البلاغه از وصيت و وصايت سخن رفته است؛ در حالى كه در ميان مسلمانان چنين مبحثى مطرح نبوده است. نهج البلاغه به سبك مسجع نوشته شده و از صناعات لفظى و معنوى زيادى استفاده شده كه تا آن زمان مرسوم نبوده است. لذا اين كتاب را نمى توان به على(علیه السلام) نسبت داد، بلكه در دوره هاى متأخر(نزديك به قرن هفتم زمان حيات ابن خلكان) نوشته شده است. درباره موضوعاتى؛ مانند خفاش، طاووس، مورچه و ملخ چنان سخنان دقيقى مطرح شده است كه تا آن زمان مطرح نبوده، بلكه اين علوم و اطلاعات محصول عصر حاضر (عصر ابن خلكان) است نه عصر على(علیه السلام)، به علاوه در سرزمين عربستان چنين حيواناتى يافت نمى شد. در نهج البلاغه سخنانى مطرح شده كه از آن بوى علم غيب به مشام مى رسد؛ يعنى گويى كه على(علیه السلام) داراى علم غيب بوده است و اين ادعا از على(علیه السلام) سخت به دور است. در نهج البلاغه ترغيب و تشويق زيادى نسبت به زهد و ترك دنيا شده است كه از تعاليم حضرت مسيح(علیه السلام) به شمار مى رود. زندگى اجتماعى در اين كتاب به گونه اى مطرح شده كه تا آن زمان چنين مباحثى مطرح نبوده است، بلكه اين مباحث در عصر حاضر (قرن هفتم) مطرح است نه در آن زمان. برخى از مطالب نهج البلاغه در برخى آثار به افراد ديگر منسوب است و اين نشان مى دهد كه اين بخش از نهج البلاغه متعلق به على(علیه السلام) نيست. كتب ادبى حاضر حتى از برخى از مطالبى كه در نهج البلاغه آمده، بى بهره است و اين نشان مى دهد كه نهج البلاغه كتاب على(علیه السلام) نيست.
نقد نظرات ابن خلكان
سيد عبدالزهرا حسينى با استناد به دلايل عقلى، قرآنى و روايى به نقد برجسته ترين نظرات ابن خلكان پرداخته است كه به طور مختصرى به آن ها مى پردازيم: شبهه مربوط به صحابه. سيد عبدالزهرا حسينى درباره اين شبهه مى نويسد: «صحبه» به معناى معاشرت است و اختصاص به زمان كوتاه يا بلند ندارد، بلكه همين كه اندك مصاحبتى حاصل شود «صحبه» معنا پيدا مى كند. همچنين به كافر يا مؤمن هم اختصاص ندارد. از سوى ديگر همان گونه كه در ميان مردم، افراد خوب، بد، مؤمن، كافر، صالح و ناصالح وجود دارد، در ميان صحابه نيز افراد مختلفى وجود داشت. بنابراين، بر اساس اعمال و رفتار و عقايد آنان بايد قضاوت كرد و صحابه بودن براى درستى رفتار آنان هيچ گونه توجيهى نمى تواند باشد. بلكه همان گونه كه قرآن كريم فرموده است، معيار برترى تقوى است و در اين زمينه هيچ تفاوتى ميان افراد اعم از صحابه و غيرصحابه وجود ندارد. شبهه وصيت و وصايت؛ سيد عبدالزهرا حسينى درباره شبهه وصيت و وصايت بر اين نكته تأكيد كرده است كه وصيت امرى مرسوم و بلكه واجب بوده است. در ميان پيامبران و صيت امرى مرسوم بوده است و پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نيز وصيت هاى مهمى از جمله در انتخاب جانشينى خود داشته است. به علاوه در قرآن هم اين امر ذكر شده است. خليفه اول نيز عمر را جانشين خود قرار داده و نسبت به اطاعت از او وصيت كرد. حال با عنايت به اين موارد چه ايرادى دارد كه اميرمؤمنان هم وصيت بكند؟ نويسنده كتاب با ذكر ٨٠ حديث و نقل قول و شعر از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و ياران آن حضرت به ذكر موارد مختلف از وصيت آن حضرت پرداخته است كه بخش عمده ى آن وصيت به جانشينى مولا على(علیه السلام) اختصاص يافته است. وى در پايان به ذكر اسامى ١٧ تن از وصيت نامه نويسان پرداخته است. شبهه سجع و آرايش لفظى؛ مؤلف محترم در چند مرحله به شبهه ابن خلكان درباره سجع پاسخ داده است: سجع اگر بر گوش شنونده يا خواننده سنگين نباشد و با تصنع و تكلف همراه نباشد، نشانه ى بلاغت و فصاحت است. با وجود آن كه سجع امرى نيكوست؛ اما نهج البلاغه تماماً به شيوه ى سجع گفته نشده است و اين امر نشان مى دهد كه مولا(علیه السلام) به طور طبيعى و شرايط مختلف و اقتضائات و بدون تكلف از اين هنر بهره برده است. به عنوان مثال نامه هاى نهج البلاغه يا اصلاً سجع ندارد و يا بسيار اندك و غير معتنابه است. اگر مسجع گفتن عيب باشد، بر قرآن و سخنان رسول خدا هم اين عيب وارد است. مؤلف محترم با ذكر آيات و احاديثى از پيامبر (صلی الله علیه و آله) به استدلال عليه ابن خلكان پرداخته است. به علاوه، مؤلف به ذكر پاره اى از سخنان مسجع خلفاى ديگر (ابوبكر، عمر و عثمان) پرداخته است تا ثابت كند كه مسجع سخن گفتن امرى مرسوم و رايج بوده است. لذا از بيان امير نيز چنين انتظارى مى رفت. شهرت دقت در وصف طبيعت و حيوانات و تقسيمات عددى؛ ابن خلكان ادعا كرده است كه در عربستان طاووس وجود نداشت كه مولا على(علیه السلام) به شرح آنها پرداخته است؟ در حالى كه ابن ابى الحديد به اشكال جواب داده است به اين صورت كه: اميرمؤمنان در مدينه طاووس، نديده، بلكه در كوفه ديده است. اما تقسيمات عدد؛ مثلاً استغفار بر چند نوع است ... ايمان بر چهار پايه است و ... اينها امرى مرسوم بوده است و ده ها روايت از پيامبر (صلی الله علیه و آله) رسيده است كه از اين تقسيمات دارد. پس اين اشكال هم وارد نيست. شبهه علم غيب؛ درباره علم غيب ذكر اين نكته را كافى مى دانيم كه به تعبير خود على عليه السلام هر چه درباره آينده نگرى مى داند، از علم پيامبر (صلی الله علیه و آله) است و جزئيات را از آن حضرت آموخته است. شبهه تشويق به زهد؛ واقعيت آن است كه ابن خلكان توجه نكرده است كه شيوه قرآن در امر دنيا چيست، به علاوه او نهج البلاغه را مطالعه كرده، اما يا گزينشى برخورد كرده است و يا بخش اندكى را حفظ و بخش ديگر را فراموش كرده و يا از آنها غفلت كرده است. شبهه زندگى اجتماعى؛ ابن خلكان ندانسته است كه نظر قرآن درباره اجتماع چيست و متوجه نشده است كه على در اجتماعيات هرگز از قرآن پا فراتر نگذاشته است. و اين هنر او را مى رساند كه به اجتماع به طور تخصصى نگريسته است.سابقه مأخذپژوهى نهج البلاغه مرحوم سيد عبدالزهرا حسينى، گزارش مختصرى پيرامون منبع شناسى نهج البلاغه آورده است و به ذكر برخى از آثار نوشته شده، در اين موضوع پرداخته است. از جمله آثارى كه در اين مقدمه ذكر شده عبارتند از: 1) مدارك نهج البلاغه نوشته هادى كاشف الغطاء2) نهج البلاغه چيست؟ نوشته ى سيد هبةالدين شهرستانى 3) روش، نوشته حسين بستانه، استناد نهج البلاغه، امتياز على عرشى از علماى هند.
مفهوم مصادر نهج البلاغه
مؤلف كتاب، مصادر را به آن معناى مرسوم و معروف در نظر نگرفته است؛ يعنى منظور وى از مصادر آن دسته مآخذ نيستند كه مرحوم سيدرضى در نهج البلاغه از آنها ياد نكرده است، بلكه منظور آن است كه پاره اى از عبارات مولى اعم از خطبه، نامه، حكمت و ... در ميان راويان، منسوب به على(علیه السلام) بوده و از شهرت بالايى برخوردار است. چرا كه وقوف بر مآخذى كه سيد رضى در تأليف و تنسيق نهج البلاغه از آنها بهره برده، زياد و بسيار پراكنده بوده است و برخى از آنها در اثر گذر زمان از ميان رفته است. با توجه به آن كه سيدرضى درصدد نبود تا با جمع آورى نهج البلاغه به لحاظ فقهى، معرفتى و تاريخى منبع و مدركى فراهم نمايد تا علما و پژوهش گران در تحقيقات خود بدان رجوع كنند، بلكه قصدش آن بود تا مطالب و سخنانى از مولا عليه السلام گرد آورد كه از جوانب مختلف اهميت داشته باشد؛ به ويژه از جهت فصاحت و بلاغت. با توجه به اين نكته بود كه به جمع آورى نهج البلاغه اقدام نمود؛ چرا كه در آن عصر سخنان امام(علیه السلام) در حوزه ها و موضوعات مختلف سخت پراكنده شده بود و كتاب مدونى كه در زمينه هاى مختلف سخنان مولا را دربرداشته باشد، وجود نداشت. علاوه بر اين سيدرضى(ره) چون اهداف فوق را در نظر نداشت، از ارايه مآخذ و منابع براى سخنان برگزيده صرف نظر كرد؛ مگر در موارد اندكى كه در نهج البلاغه مضبوط است. با عنايت به مطلب ذكر شده، مى توان اين نكته را يادآورى كرد كه منظور از ارايه مصادر نهج البلاغه مستند كردن سخنان مولا است كه در منابع مختلف به صورت هاى گوناگون و با اختلاف واژگانى و البته وحدت معانى ضبط شده است.
اقسام مصادر نهج البلاغه
اسناد نهج البلاغه را بر حسب تحقيقات به چند قسم مى توان تقسيم كرد: مصادر و منابعى كه پيش از سال ۴٠٠ق تأليف شده اند و اكنون نيز در دسترس اند.
منابعى كه قبل از تأليف نهج البلاغه تأليف شده اند كه در اين اثر با واسطه نقل شده اند. كتاب هايى كه بعد از زمان شريف رضى تأليف شده و كلام مولا عليه السلام را با اسناد متصل نقل كرده اند ولى سيدرضى نتوانسته به اسناد اصلى آن ها دست يابد. كتاب هايى كه بعد از رضى تأليف شده، ولى سخنان امام(علیه السلام) را به صورتى متفاوت و مختلف با آن چه در نهج البلاغه نقل شده، نقل كرده اند. مولف مصادر از اين دسته مآخذ نهج البلاغه ١١۴ مأخذ را ذكر كرده است كه به برخى از آن ها اشاره مى شود:

براى نمونه مى توان منابع زير را از مآخذ اصلى مصادر قسم ١ و ٢ شمرد كه عبارتند از: اثبات الوصيه، نوشته على بن حسين مسعودى (متوفى: ٣٣٣ يا ٣۴۵)، الاخبارالطوال، تأليف ابوحنيفه احمدبن داود دينورى (متوفى: ٢٩٠)، الاختصاص، تأليف شيخ مفيد (متوفى ۴١٣ ق)، الاغانى، ابوالفرج على بن حسين اصفهانى (متوفى: ٣۵۶ ق)، اكمال الدين و اتمام النعمه، شيخ صدوق (متوفى: ٣٨٠ق)، الامامه و السياسه، ابن قتيبه دينورى، (متوفى: ٢٧۶ ق)، انساب الشراف، ابوجعفر احمد بن يحيى بن جابر بغدادى بلاذرى (متوفى: ٢٧٩ ق)، الغارات، ابراهيم بن هلال ثقفى (متوفى: ٢٨٣ق) و... .
منابع رضى در نهج البلاغه
سيد رضى(ره) در نهج البلاغه از منابعى ياد مى كند كه برخى از مطالب نهج البلاغه را از آنها نقل كرده است. مولف برخى از اين مصادر را نام مى برد.سخنان على(علیه السلام) قبل از نهج البلاغه
سخنان مولا على عليه السلام پيش از تأليف نهج البلاغه به صورت هاى گوناگون گردآمده و شكل تأليف يافته اند كه مولف به برخى از آنها اشاره مى كند؛ از جمله: خطبه هاى اميرمؤمنان بر منابر در اجتماعات و جشن ها، تأليف زيد بن وهب جهنى (متوفى:٩۶ق)، خطبه هاى اميرمؤمنان ، تأليف مسعدة بن صدقه عبدى، كتاب خطبه زهرا براى اميرمؤمنان، تأليف ابومخنف لوط بن يحيى بن مخنف بن سليم ازدى (متوفى:١۵٧ق)، خطبه اميرمؤمنان روايت شده از امام صادق(علیه السلام)، تأليف ابو روح فرج بن فروه كه از مسعدة بن صدقه روايت كرده است، خطبه هاى اميرمؤمنان، تأليف اسماعيل بن مهران بن ابى نصر زيد سكونى كوفى، خطبه هاى اميرمؤمنان(علیه السلام) كه سيدعبدالعظيم حسنى(ره) گرد آورده است و... .تأليفات سخنان على(علیه السلام) پس از نهج البلاغه دستور معالم الحكم و مأثور مكارم الشيم من كلام اميرالمؤمنين على ابن ابى طالب، تأليف ابوعبدالله محمد بن سلامه بن جعفر فقيه شافعى معروف به قاضى قضاعى، كلام على(علیه السلام) و خطبه هاى آن حضرت، تأليف ابوالعباس يعقوب بن احمد ضميرى، ديون الحكم و المواعظ و ذخيره المتعظ و الواعظ، تأليف شيخ على بن محمد بن شكار مودب ليثى واسطى، اين اثر در سال ۴۵٧ق به اتمام رسيده است، غررالحكم و دررالكلم، تأليف ابوالفتح ناصح الدين عبدالواحدين محمد بن عبدالواحد آمدى و....مجلدهاى مصادر در يك نگاه علاوه بر مطالبى كه از جلد اول مصادر آورديم از صفحه ٢٠٠ به بعد مطالب ذيل آمده است: كتابخانه نهج البلاغه؛ در اين قسمت مؤلف به ثمرات و فوايد تأليف و گردآورى نهج البلاغه اشاره و آنها را در دو دسته كلى شروح نهج البلاغه و كتب مربوط به نهج البلاغه به ويژگى كارهاى تكميلى نهج البلاغه تقسيم كرد و به بيان آنها مى پردازد. بخش اخير به موضوعات مختلف مربوط مى شود كه از آن جمله اند: كتاب هاى ترجمه نهج البلاغه به زبان هاى مختلف، به نظم كشيدن نهج البلاغه (نهج البلاغه هاى منظوم)، پيرامون اسناد و مدارك نهج البلاغه، تكميل نهج البلاغه با استفاده از ساير منابع، دفاع از نهج البلاغه و يا تأليف با استفاده از محتوى و روش نهج البلاغه. مولف محترم ١٠١ شرح نهج البلاغه نام برده و معرفى كرده است و از بخش دوم ٣٣ كتاب را به فارسى و عربى نام برده و معرفى كرده است. از مستدركات نهج البلاغه نيز نمونه هايى ذكر كرده است. از صفحه ٢٧۴ تا ٢٧٩ به شرح زندگانى سيدرضى(ره) پرداخته است. بررسى اسناد و مدارك خطبه ها از صفحه ٢٨٣ جلد ١ بررسى اسناد و مدارك خطبه ها آغاز شده است كه در ضمن آنها نكات زير مورد توجه قرار گرفته شده است:
آوردن متن خطبه
معنا كردن و توضيح دادن برخى از واژگان مشكل خطبه در پاورقى. ذكر اسناد و مآخذ اصلى خطبه به طور متصل و تحليلى. توضيح اعلام و رجال وارد شده در متن. در اين مجلد 44 خطبه مورد بررسى قرار گرفته است. مجلد دوم در مجلد دوم از خ 45 تا آخر خ 185 به همان ترتيب ذكر شده در مجلد اول خطبه ها بررسى شده است. مجلد سوم در اين مجلد از خ 185 تا خ 23 و از نامه 1 تا نامه 79 مورد بررسى قرار گرفته است. مجلد چهارم در اين مجلد اسناد و مدارك 480 حكمت نهج البلاغه بررسى شده است. مؤلف در خاتمه از برخى افراد و مؤسسات تشكر كرده است. 1395 بيروت.اهميت كتاب مصادر نهج البلاغه و نظرات علما
با توجه به نقدهايى كه به انتساب مطالب نهج البلاغه به امام على(علیه السلام) مى شد و افرادى نظير ابن خلكان (متوقى ۶٨١ ق) نسبت دادن محتواى نهج البلاغه را به امام على(علیه السلام) خدشه بردار دانسته و در رد آن نه تنها كتاب و مقاله نوشته اند، بلكه از مردمان مى خواستند تا چنين انتسابى را نپذيرند و تا حد امكان اين سخنان را به صاحبان اصلى اش نسبت دهند. در عصر حاضر نيز افراد و پژوهش گرانى مدعياتى كم و بيش مشابه با نظرات ابن خلكان مطرح مى كنند، مستند ساختن نهج البلاغه براى عصر جديد كه همه چيز را مورد نقد عقلى - علمى قرار مى دهد از مهم ترين كارهايى است كه در هر زمينه اى بايد صورت پذيرد، به ويژه
منابعى كه به دين و آموزه هاى دينى مربوطاند و ارزش دينى آنها در گرو صحت انتساب به شخصيت هاى برجسته است. از اين رو برخى از شخصيت هاى بزرگ و عالم و آدم شناس معاصر انجام چنين امرى را ضرورى مى دانسته اند. در ميان اين بزرگان مى توان آيت شيخ محمدحسين آل كاشف الغطا را نام برد كه در اين باب مى فرمايد؛ «من نسبت به گردآورى اسناد نهج البلاغه به شدت احساس خلاء مى كنم و انجام آن در اين عصر بسيار ضرورى مى نمايد؛ ولى من چنان موقعيتى ندارم كه خود بدان اهتمام ورزم. اى كاش برخى از افاضل علما نسبت به اين امر قيام كنند.» در اهميت اين اثر سترگ و ضرورت انجام چنين امرى همين بس كه بزرگان اسلام در قرن حاضر هجرى هم ضرورت انجام چنين كارى را يادآور شده اند و هم با نوشتن تقريظ و مقدمه بر نويسنده عظيم القدر آن «دست مريزاد» گفته و اثر گرانقدرش را ارج گداشته اند. در ميان اين سروران مؤمن مى توان از آيت الله آل ياسين، دكتر مصطفى جواد و استاد توفيق فكيكى نام برد كه هر كدام به ارزش اين اثر تأكيد كرده اند.
وضعيت كتاب
كتاب، مشتمل بر پاورقى هايى به قلم مولف و فهرست اعلام و مطالب در انتهاى هر جلد مى باشد. همچنين فهرست منابع و مآخذ كتاب در پايان جلد چهارم درج گرديده است.
منابع:
١- قنبرى، بخشعلى، معرفى نامه مصادر نهج البلاغه، سايت تبيان، ١٣٨٩/٣/١٩.

٢- متن كتاب.

٣- معرفى مولف به قلم محمد سعيد الطريحى